عبودیت و بندگى،فاطمه زهرا (سلام اللَّه علیها) را صدیقّه کرد

ارزش فاطمه‌ى زهرا (سلام‌اللَّه‌علیها) به عبودیت و بندگى خداست. اگر بندگى خدا در فاطمه‌ى زهرا (سلام‌اللَّه‌علیها) نبود، او صدیقه‌ى کبرى نبود.صدّیق یعنى چه؟ صدّیق کسى است که آنچه را مى‌اندیشد و مى‌گوید، صادقانه، در عمل آن را نشان دهد. هرچه این صدق بیشتر باشد، ارزش انسان بیشتر است؛ مى‌شود صدّیق؛ «اولئک مع الذین انعم اللَّه علیهم من النبیین و الصدیقین». «صدّیقین» پشت سر «نبیین»اند. این بزرگوار صدیقه کبرى است؛ یعنى برترین زن صدیق. این صدیق بودن به بندگى خداست. اگر بندگى خدا نمى‌کرد، صدّیقه‌ى کبرى نمى‌شد. اساس، بندگى خداست. نه فقط فاطمه‌ى زهرا (سلام‌اللَّه‌علیها)، بلکه پدر فاطمه هم - که مبدأ و سرچشمه‌ى فضائل همه‌ى معصومین اوست و امیرالمؤمنین و فاطمه‌ى زهرا (سلام‌اللَّه‌علیها) قطره‌هایى هستند از دریاى وجود پیغمبر - ارزشش پیش خدا به خاطر عبودیت است؛ «اشهد ان محمداً عبده و رسوله»؛ اول، عبودیت اوست؛ بعد رسالت او. اصلاً رسالت - این منصب والا - به او داده شد، به خاطر عبودیت؛ چون خدا صنیعِ دست و مخلوقِ خود را مى‌شناسد.مگر در زیارت حضرت زهرا عرض نمى‌کنیم: «امتحنک اللَّه الذى خلقک قبل ان یخلقک»؟ در علم خداى متعال معلوم است که عمل من و شما چیست

مقام معظم رهبری - 5/5/84

حيا در ارتباط با همسر

زن و شوهري كه با هم ازدواج مي‌كنند، به سه روش مي‌توانند با همديگر رفتار كنند. يك روش ترس است؛ به اين صورت كه نُطُق همديگر را بكشند. آن مثل معروف كه گربه را دم حجله مي‌كشند، يعني يا مرد يا زن چنان با همسرش رفتار كند كه اگر درخواستش را انجام نداد، زندگي را برايش جهنم ‌مي‌كند. اين يك روش ارتباط است. گرچه اين روش مي‌تواند موثر باشد ولي برخوردها بر فرضي هم كه درست بشود، تصنعي است. يعني اين زن بر فرضي كه درست بشود و آن كار اشتباه‌ را نكند يا اين مرد درست شود، واقعا درست نشده است، بلكه از روي ترس است.
رسول خدا(صلي‌الله‌عليه‌وآله) فرمودند: آگاه باشيد كه شرورترين افراد امت من، كساني هستند كه از ترس آزارشان مورد تكريم قرار مي‌گيرند. آگاه باشيد هركس به خاطر ايمني از شرش مورد تكريم قرار گيرد، از من نيست.
روش ديگر ارتباط زن و شوهر طمع است. خانم يا آقا به گونه‌اي روش برخوردشان را از اول زندگي‌شان قرار بدهند كه آقا به خانم نشان بدهد كه هر وقت خانم خوبي بودي، يك هديه‌ي حسابي برايت مي‌گيرم. يا حالا كه دختر خوبي بودي تو را به مسافرت مي‌برم. آن خانم خوبي كند به طمع اين كه يك لباس خوب گيرش بيايد. يا خانم با آقا اين جور برخورد كندكه اگر هميشه دست پر در خانه بيايي، آن‌وقت فضاي خانه هم براي شما دلنشين مي‌شود. اين هم رابطه بر مبناي طمع است.

ادامه نوشته

بیا بیا گل نرگس


بیا بیا گل نرگس که بی وفای تو نیست

همان که گفته "نیا"، آن "نیا" برای تو نیست 

بیا بیا گل نرگس غلط بگفته کسی

دلش گرفته به والله که بی ولای تو نیست 

بیا بیا گل نرگس فدای آمدنت

شفای دل! به دلم، کس دمی به جای تو نیست 

بیا بیا گل نرگس اگرچه اشک دو چشم

بریختم سر راهت ولی به پای تو نیست 

بیا بیا گل نرگس که طبع ما شکفد!

به گاه آمدنت شعر بی رضای تو نیست

بیا بیا گل نرگس که چشم های به راه

سپید شد ز غم هجر،آن عبای تو نیست؟

وقتی در جامعه فقیر هست، انسان باید مراعات و ملاحظه کند

ازدواج در بیان مقام معظم رهبري

لباس عروس
این ننگ است که انسان یک پول گزافی بدهد ، چیزی بخرد که یک بار آن را مصرف کند ، بعد بیاندازد دور ! آن هم با این وضعی که برخی مردم دارند . کرایه کردن لباس چه ایرادی دارد ؟

جهیزیه

جهیزیه برای دختر مایه ی عزت نیست . نگذارید جهیزیه ها را سنگین کنند . دخترها شما نگذارید ، عروس ها شما نگذارید ! این همه جنس گران میخواهید چی کنید ؟ شما نگاه کنید جهیزیه ی بهترین دختر عالم چیست ؟یک تکه حصیر ، یک تکه لیف خرما ، یک دست رخت خواب ، دستاس ، کوزه ، کاسه ! به قدری که دو نفر آدم با دست از این خانه به ان خانه بردند ! ...... نسخه ی طبیب را که نباید انسان بگذارد گوشه ی طاقچه نگاهش کند ! باید عمل کرد . اینها رزیم غذایی روح است .

سادگی مراسم ازدواج

در همه ی امور زندگی سادگی را رعایت کنید . اگر شما رفتید در آن مجلس کذایی مثل اعیان و اشراف زمان طاغوت مراسم برگزار کردید نمی توانید بروید در خانه ی کوچکی با وسایل مختصر ! اینها جور در نمی آید .

ازدواج صحنه ی تفاخر نیست !

باب شده جدیدا که میگویند : جهیزیه ی ما فلان بود ، یا مثلا میگویند که عقد ما در فلان سالن یا هتل بود که کار بسیار بدی است . نه ! مراسم عقد را در اتاق خانه و حیاط منزل خودتان و همسایه بگیرید و مردم را دعوت کنید ! همین طور که همیشه بوده .

شما دختر و پسرها پیش قدم شوید ! بگویید ما نمی خواهیم . این مهمانیهای پر سرو صدا و تجملاتی کار طاغوتیها بود . وقتی در جامعه فقیر هست ، انسان باید مراعات و ملاحظه کند و از تشرفات و هزینه های سنگین اجتناب کند.


منبع : خبرنامه تيبان

سرشاخه وهابیت

سرشاخه وهابیت



احمدبن تیمیه در سال 661 ق؛ پنج سال پس از سقوط خلافت بغداد، در حرّان، از توابع شام دیده به جهان گشود و تحصیلات اولیه را تا 17 سالگی در آن سرزمین به پایان برد. ابن کثیر می‌گوید: در سال 667 ق در حالی که ابن تیمیه بیش از شش سال نداشت، مردم حرّان از جمله پدر او، که از علمای بزرگ شهر(شیخ البلد) بود از ترس حمله مغول شهر را ترک کردند و شهاب الدین عبدالحلیم پدر ابن تیمیه به همراه خانواده روانه دمشق شد.(1)
این كودك همان ‏«احمد بن عبدالحلیم، ابن تیمیه حرّانى‏» است كه آیین وهابیت، در قرن 12 ه بر اساس افكار و آراء او پى‌ریزى گردید.

شناخت عقاید وهابیان در گرو شناخت ابن تیمیه و آراء و عقاید او است. محمدبن عبدالوهاب مؤسس‏ «وهابیت‏» بخشى از عقائد او را گرفت، و قسمت‌هاى دیگر آن را رها كرد و به آن اهمیت نداد. و بدین وسیله فرقه وهابیت را پایه‌ریزی نمود.

تا سال 698 ق چیزی از ابن تیمیه شنیده نشد ولی از آغاز قرن هشتم به تدریج افكار شاذ و نادر وی ظهور و بروز یافت. خصوصا هنگامی كه ساكنین "حماة" از وی خواستند آیه «الرحمنُ علی العرش استوی» را تفسیر كند، در تفسیر این آیه دچار لغزش شد و برای خداوند جایگاهی در فراز آسمان‌ها كه بر عرش تكیه كرده است؛ تعیین كرد!

حال آن كه بسیاری از مسلمانان(به ویژه شیعیان) خدا را پیراسته از جسم و جسمانیت دانسته و برتر از آن می‌شمارند كه در مكان خاصی محدود شود. زیرا آیاتی چون «لیس كمثله شیء» و «لم یكن له كفوا احد» با مفهوم روشن خود، آنان را از تشبیه خداوند به صفات مخلوقات باز داشته است.
ابن تیمیه در سال 704 ق به مسجد نارنج(یا مسجد تاریخ) در جوار مصلای شهر دمشق رفت و سنگی را که می‌گفتند: اثر پای حضرت رسول اكرم(صلی الله علیه و آله) بر آن هست و مردم به آن تبرک می‌جستند؛ شکست و گفت تبرک و بوسیدن آن جایز نیست.

اما ابن تیمیه از آیه مزبور تفسیری ارائه داد كه مخالف آیات فوق و مستلزم شباهت خداوند به انسانهاست. انتشار پاسخ ابن تیمیه در دمشق و اطراف آن، غوغایی به راه انداخت و علما از جلال الدین حنفی، قاضی وقت، محاكمه وی را خواستار شدند. قاضی او را احضار كرد؛ ولی وی در محكمه حضور نیافت.(2)

ادامه نوشته

زنگ هشدار برای گسترش روسپیگری مجازی

سایت «قانون» نوشت:

یک شارژ 2 یا 5 هزار تومانی. این تمام دستاورد کاسبی جدید است برای روسپیان اینترنتی. کارشان شده از صبح تا شب پای اینترنت نشستن و دنبال مشتری گشتن. از هر راهی هم استفاده می‌کنند. مسنجر یاهو یا فیس‌بوک. برایشان فرقی ندارد کجا هستند. برایشان شارژهای تلفن همراه مهم است و مشتریان پر و پا قرص. جستجویی کوتاه در لابه‌لای شبکه‌های مجازی یا اتاق‌های مسنجر خیلی از آنها را نشان می‌دهد. بعضی‌هاشان واقعاً روسپی‌اند و بعضی‌هاشان هم به دنبال دزدی اینترنت.

شارژ 2 تومانی 10 دقیقه؛ تست هم نمی‌دهم!

راهش خیلی ساده است. آن‌ها با ساختن یک «آی دی» به دنیای چت وارد می‌شوند. نام و نشانی که می‌تواند هیچ بویی از واقعیت هم نبرده باشد. نام و نشانی مجازی در دنیایی مجازی.

دنیایی آمارها نشان می‌دهد 70 درصد حاضران‌اش را جوانان تشکیل می‌دهند. 55 درصدشان بین 16 تا 25 و 45 درصد هم بالاتر از 25 سال. برای پیدا شدنشان تنها چند دقیقه حضور در اتاق‌های چت کافی است. با این جمله خود را معرفی می‌کنند. من ... هستم. ... ساله. شارژ می‌گیرم. وب (ارتباط تصویری) می‌دهم. وُیس (ارتباط صوتی) هم می‌دهم. بعضی‌هاشان می‌گویند تست هم می‌دهم تا مطمئن شوید و بعضی‌هاشان هم اهل تست دادن نیستند.

وقتی با آنها چت خصوصی را آغاز می‌کنی حرفی ندارند جز اینکه اول شارژ می‌خواهند. کارشان را وقتی آغاز می‌کنند که شارژ بگیرند. بساط چانه‌زنی اینجا هم برپاست. بعد از چانه‌زنی‌های معمول، رقم می‌شود 10 دقیقه وب، یک شارژ 2 هزار. نیم ساعت، یک شارژ 5 هزار تومانی. آن‌ها تن‌فروشی می‌کنند، بدن خود را به نمایش می‌گذارند، حرف می‌زنند و هر کاری که بخواهی می‌کنند تا در نهایت از دیدنشان خسته شوی. خسته که شدی می‌روند سراغ مشتری بعدی.

روایت مکرری که در روز بارها صورت می‌گیرد. بگذریم از اینکه در این بین بعضی دزدهای اینترنتی هم هستند که از این ترفند استفاده می‌کنند تا فقط شارژ بگیرند و باز بگذریم از آن‌هایی که شارژ دادنشان دزدی است.

ادامه نوشته

چرا آويني سيد شهيدان اهل قلم شد؟

باز هم يك بازي وبلاگي ديگر. اين بار داوود مراديان از من دعوت كرده است كه درباره سيد مرتضي آويني بنويسم. البته خودش هم توضيح داده كه اين روزها نوشتن از آويني مد شده! راست مي‌گويد. اين روزها مي‌بينيم كه بيشتر آدم‌ها يا پسرخاله آويني بوده‌اند يا رفيق و همسنگر او! امروز حتي دشمنانش هم درباره او مي‌نويسند. آش آنقدر شور شده و نوشتن از آويني آنقدر مد شده كه ابراهيم نبوي هم درباره آويني مطلب مي‌نويسد و پيش بيني مي‌كند اگر آويني زنده بود، امروز با ولايت مخالفت مي‌كرد و به زندان مي‌افتاد!

بعضي‌ها هميشه عادت دارند با اما و اگر زندگي كنند. درست مثل بعضي گزارشگران فوتبال كه هر وقت تيم‌شان عقب مي‌افتد مي‌گويند: «اگر بتونيم در محوطه جريمه تيم حريف، يه پنالتي بگيريم و اگه اون پنالتي رو به گل تبديل كنيم، نتيجه مساوي ميشه، اونوقت مي‌تونيم به زدن گلهاي بيشتر اميدوار باشيم و حتي بازي رو ببريم!»

يادم هست همين ابراهيم نبوي چند سال پيش كه ويژه‌نامه نوشتن براي آويني مد شده بود، مطلبي نوشته بود و از ميان همه‌ي ويژگي‌هاي فكري، هنري، اخلاقي و رفتاري آويني فقط از اين نكته خوشش آمده بود كه او يك روزي در يك جايي از نام «ايران» تعريف كرده بود! و نبوي از اين همه حس وطن پرستي آويني كيف كرده بود و از آويني خوشش آمده بود و درباره‌اش مطلب نوشته بود! (دليل اينكه اين جماعت هرگز نمي‌توانند بسيجي و تفكر بسيجي را درك كنند، همين است. اگر بخواهند لطفي كنند و از بسيجي‌ها تعريف كنند، آنها را نوادگان آرش كمانگير مي‌نامند!)

خوب وقتي كسي آويني را تنها در همين حد بشناسد و ديگر نداند كه او چه اعتقادات و چه تفكراتي درباره انقلاب اسلامي، امام، ولايت، فرهنگ، هنر، دين، حكومت، غرب، توسعه، ليبرالسيم، سكولاريسم، دموكراسي و … داشت، طبيعي است كه به چنين توهمات و تخيلاتي برسد.

ادامه نوشته

چند دست نوشته از سید شهیدان اهل قلم(سالروز شهادت سید)



ادامه نوشته

زندگینامه شهید سید مرتضی آوینی

شهید سید مرتضی آوینی در شهریور سال 1326 در شهر ری متولد شد تحصیلات ابتدایی و متوسطه‌ی خود را در شهرهای زنجان، کرمان و تهران به پایان رساند و سپس به عنوان دانش‌جوی معماری وارد دانشکده‌ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد او از کودکی با هنر انس داشت؛ شعر می‌سرود داستان و مقاله می‌نوشت و نقاشی می‌کرد تحصیلات دانشگاهی‌اش را نیز در رشته‌ای به انجام رساند که به طبع هنری او سازگار بود ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی معماری را کنار گذاشت و به اقتضای ضرورت‌های انقلاب به فیلم‌سازی پرداخت:

 "حقیر دارای فوق لیسانس معماری از دانشکده‌ی هنرهای زیبا هستم اما کاری را که اکنون انجام می‌دهم نباید به تحصیلاتم مربوط دانست حقیر هرچه آموخته‌ام از خارج دانشگاه است بنده با یقین کامل می‌گویم که تخصص حقیقی در سایه‌ی تعهد اسلامی به دست می‌آید و لاغیر قبل از انقلاب بنده فیلم نمی‌ساخته‌ام اگرچه با سینما آشنایی داشته‌ام. اشتغال اساسی حقیر قبل از انقلاب در ادبیات بوده است... با شروع انقلاب تمام نوشته‌های خویش را -  اعم از تراوشات فلسفی، داستان‌های کوتاه، اشعار و... -  در چند گونی ریختم و سوزاندم و تصمیم گرفتم که دیگر چیزی که "حدیث نفس" باشد ننویسم و دیگر از "خودم" سخنی به میان نیاورم... سعی کردم که "خودم" را از میان بردارم تا هرچه هست خدا باشد، و خدا را شکر بر این تصمیم وفادار مانده‌ام. البته آن چه که انسان می‌نویسد همیشه تراوشات درونی خود اوست همه‌ی هنرها این چنین هستند کسی هم که فیلم می‌سازد اثر تراوشات درونی خود اوست اما اگر انسان خود را در خدا فانی کند، آن‌گاه این خداست که در آثار او جلوه‌گر می‌شود حقیر این چنین ادعایی ندارم ولی سعیم بر این بوده است."

شهید آوینی فیلم‌سازی را در اوایل پیروزی انقلاب با ساختن چند مجموعه درباره‌ی غائله‌ی گنبد (مجموعه‌ی شش روز در ترکمن صحرا)، سیل خوزستان و ظلم خوانین (مجموعه‌ی مستند خان گزیده‌ها) آغاز کرد

ادامه نوشته

شهادت گل یاس

http://www.askdin.com/gallery/images/594/1_2_900130113741.jpg



شهادت گل یاس در کویر ناسپاس برهمه ی عاشقان و دلسوختگان اهل بیت علیهم السلام تسلیت باد.