ایام فاطمیه





فرارسیدن ایام پر سوز و گداز فاطمیه،شهادت ریحانه المصطفی حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد

در سوگ مادرم(سادات نخونن...!)


نامه اي بنوشت بر باب يزيد

ثاني ملعون بي دين و پليد

گفت اي ابن ابو سفيان سلام

در چه حالي اي امير شهر شام

يک خبر دارم برايت اي امير

از علي مرتضي شاه غدير

فاتح خيبر شده خانه نشين

حال و روزش را بيا اينجا ببين

بعد فوت آخرين مرد خدا

حمله بردم سوي بيت مرتضي

همره من عده اي شيطان پرست

عده اي ديوانه هيزم بدست

تا که ديدم درب بيت فاطمه

در دلم افتاد ترس وواهمه

خانه اي زيبا محقر با صفا

خانه دخت عزيز مصطفي

خانه اش چون خانه رب ودود

بوي عطر ياس عقلم را ربود

عاقبت آغاز کردم فتنه را

مشت بر در ميزدم حيدر بيا

در ميان آنهمه بانگ وخروش

صوت زهرا همسرش آمد به گوش

گفت اي بي دين چه ميخواهي زما

هم کلامت نيست شاه هل اتي

فاطمه از شوهرش تقدير کرد

پيش يارانم مرا تحقير کرد

قلب من از کينه ها لبريز بود

ميخ درب خانه او تيز بود

با تمام قدرت از روي حسد

ميزدم بر درب بيت او لگد

ناله جانکاه بر گوشم رسيد

حيف شد!آن صحنه را حيدر نديد

فاطمه افتاد بر روي زمين

 سينه اش مجروح شد از ضرب کين ...


آجرک الله یا صاحب الزمان

خطبه فدكيه حضرت زهرا در مسجد

خطبتها عليهاالسلام بعد غصب الفدك
روى انّه لمّا أجمع أبوبكر و عمر علي منع فاطمة عليهاالسلام فدكاً و بلغها ذلك،لاثت خمارها علي رأسها، و اشتملت بجلبابها، و أقبلت في لمّة من حفدتها و نساء قومها، تطأ ذيولها، ما تخرم مشيتها مشية رسول‏اللَّه صلى اللَّه عليه و آله،حتّى دخلت علي أبي‏بكر، و هو في حشد من المهاجرين و الانصار و غير هم، فنيطت دونها ملاءة فجلست، ثم أنّت أنّة أجهش القوم لها بالبكاء، فارتجّ المجلس، ثم أمهلت هنيئة.
حتّى اذا سكن نشيج القوم و هدأت فورتهم، افتتحت الكلام بحمداللَّه و الثناء عليه و الصلاة علي رسوله، فعاد القوم في بكائهم، فلمّا أمسكوا عادت في كلامها فقالت عليهاالسلام:
اَلْحَمْدُلِلَّهِ عَلي ما اَنْعَمَ، وَ لَهُ الشُّكْرُ عَلي ما اَلْهَمَ، وَ الثَّناءُ بِما قَدَّمَ، مِنْ عُمُومِ نِعَمٍ اِبْتَدَاَها، وَ سُبُوغِ الاءٍ اَسْداها، وَ تَمامِ مِنَنٍ اَوْلاها، جَمَّ عَنِ الْاِحْصاءِ عَدَدُها، وَ نَأى عَنِ الْجَزاءِ اَمَدُها، وَ تَفاوَتَ عَنِ الْاِدْراكِ اَبَدُها، وَ نَدَبَهُمْ لاِسْتِزادَتِها بِالشُّكْرِ لاِتِّصالِها، وَ اسْتَحْمَدَ اِلَى الْخَلائِقِ بِاِجْزالِها، وَ ثَني بِالنَّدْبِ اِلى اَمْثالِها.

خطبه آن حضرت بعد از غصب فدك
روايت شده: هنگامى كه ابوبكر و عمر تصميم گرفتند فدك را از حضرت فاطمه عليهاالسلام بگيرند و اين خبر به ايشان رسيد، لباس بتن كرده و چادر بر سر نهاد، و با گروهى از زنان فاميل و خدمتكاران خود بسوى مسجد روانه شد، در حاليكه چادرش به زمين كشيده مى‏شد، و راه رفتن او همانند راه رفتن پيامبر خدا بود، بر ابوبكر كه در ميان عده‏اى از مهاجرين و انصار و غير آنان نشسته بود وارد شد، در اين هنگام بين او و ديگران پرده‏اى آويختند، آنگاه ناله‏اى جانسوز از دل برآورد كه همه مردم بگريه افتادند و مجلس و مسجد بسختى به جنبش درآمد.
سپس لحظه‏اى سكوت كرد تا همهمه مردم خاموش و گريه آنان ساكت شد و جوش و خروش ايشان آرام يافت، آنگاه كلامش را با حمد و ثناى الهى آغاز فرمود و درود بر رسول خدا فرستاد، در اينجا دوباره صداى گريه مردم برخاست، وقتى سكوت برقرار شد، كلام خويش را دنبال كرد و فرمود:
حمد و سپاس خداى را برآنچه ارزانى داشت، و شكر او را در آنچه الهام فرمود، و ثنا و شكر بر او بر آنچه پيش فرستاد، از نعمتهاى فراوانى كه خلق فرمود و عطاياى گسترده‏اى كه اعطا كرد، و منّتهاى بى‏شمارى كه ارزانى داشت، كه شمارش از شمردن آنها عاجز، و نهايت آن از پاداش فراتر، و دامنه آن تا ابد از ادراك دورتر است، و مردمان را فراخواند، تا با شكرگذارى آنها نعمتها را زياده گرداند، و با گستردگى آنها مردم را به سپاسگزارى خود متوجّه ساخت، و با دعوت نمودن به اين نعمتها آنها را دو چندان كرد.

ادامه نوشته

گفتار اميرالمؤمنين در خاكسپارى حضرت فاطمه زهرا(س)

السلام عليك يا رسول‏اللَّه عنى و عن ابنتك النازلة فى جوارك والسريعة اللحاق بك قل يا رسول‏اللَّه عن صفيتك

صبرى، ورق عنها تجلدى

الا ان لى فى التأسى بعظيم فرقتك و فادح مصيبتك موضع تعز.

فلقد و سدتك فى ملحودة قبرك و فاضت بين نحرى و صدرى نفسك.

فانا لله و انا اليه راجعون فلقد استرجعت الوديعة و اخذت الرهينة اما حزنى فسرمد، اما ليلى مستهد الى ان يختار اللَّه لى دارك التى انت بها مقيم.
و ستنبئك ابنتك بتضافر امتك على هضمها فاحفها السؤال و استخبرها الحال.
هذا و لم يطل العهد و لم يخل منك الذكر والسلام عليكما سلام مودع لا قال و لا سئم فان انصرف فلاعن ملالة و ان اقم فلاعن سوءظن بما وعداللَّه الصابرين.(1)
درود بر تو اى فرستاده خدا از من و دخترت كه در جوارت آرميده، زودتر از ديگران به تو رسيده.

اى فرستاده خدا مرگ دختر گراميت عنان شكيبايى از كفم گسلانده و توان خويشتن‏داريم نمانده اما براى من كه

سختى جدايى تو را ديده و سنگينى مصيبتت را كشيده‏ام جاى تعزيت است.

ادامه نوشته

تا ابد یه غم به سینه می ماند





تا ابد یه غم به سینه می ماند

عقده های مدینه می ماند

کوچه های مدینه بی روحند
آه زهرا به کوچه می ماند

گر به پایان رسد غم عالم
داغ زینب همیشه می ماند

بی تو ای آرزوی گم شده ام
زینب با بهانه می ماند

در سپهر دو دیده ام باقی
تا ابد تازیانه می ماند

قصه را تازیانه می داند
در و دیوار خانه می داند

تا هویدا شود گل نرگس
قبر تو بی نشانه می ماند

بهشت روی زمین


خواستم از تو بنویسم، اما قلم توان نوشتن نداشت؛ زیرا که از تو نوشتن عشق می خواهد و دلی چو چشمه زلال، هرچه تفکر خویش را به کار انداختم، از تو هیچ در ذهن خویش نساختم، تا آن که کار دل به میان آمد. چشمه عشق درونم جوشید و دریای وجودم متلاطم شد. آن گاه امواج به تو پیوستنم اوج گرفت.

 
با خود گفتم مگر می شود از تو ننوشت، ای یگانه بی همتای بهشت؟

 
هرچند که بزرگی تو در ابعاد کوچک کلام نمی گنجد، امّا قطره ای از تو نوشتن، دریای متلاطم عاشقان تو را آرام خواهد کرد و ساحل وجودشان را دیگر جزر و مدّ بی قراری فرا نخواهد گرفت.

 
از تو نوشتن، آبی آرامش است، ای آسمان همیشه آبی عشق. آن گاه نوشتم «فاطمه علیهاالسلام »، زیباترین نام عالم، دختر نبی خاتم علیهاالسلام ، همسر حیدر علیهاالسلام ، بهترین مادر، یاسی از باغ همیشه سبز نبوّت، که بوی عطرِ معرفتش تا قیامت، در کوچه های حقیقت پیچیده خواهد بود. ای بزرگ بانوی عالم! تو از همان کوچکی به ضریح چشمان پدر دخیل بسته و امید خانه مادر بودی. در اجاق گرم محبّت تو همیشه شعله عشق زبانه می کشید. وقتی مادر، چمدان سفر همیشگی خویش را بست، دل پدر از سفر یار شکست؛ امّا تو دل بلورین پدر را بند زدی و خود را به دریای وجودش پیوند دادی. ای بهشت روی زمین! چه زیبا رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «هرگاه مشتاق بوی بهشت می شوم، دخترم فاطمه علیهاالسلام را می بویم» به راستی! بهشت از آن تو است یا تو از آن بهشت؟ یقین که خداوند، گل بهشت را از تو سرشت. ای چراغ روشن شب های خانه نبی صلی الله علیه و آله ! از آن زمان که ابتدای دل خویش را به انتهای دل علی علیه السلام با پلی از مهر و وفا متصل کردی، زیباترین خانه عشق در جهان بنا شد؛ خانه ای که اهل بهشت در آن می زیستند. علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام ، حسن و حسین علیهماالسلام ، زینب علیهاالسلام و امّ کلثوم علیهاالسلام . شگفتا! مگر می شود بر خاک بی مقدار زمین، خانه ای از بهشت را بنا کرد؟ اگر از زمین گیاه رویید و سبز شد، یقین، جا پای فاطمه و خاندان بهشتی اوست. فاطمه علیهاالسلام ! چه مظلومانه تو را میان در و دیوار گذاشتند و چه ناجوانمردانه دست پهلوان پهلوانان را بستند و یاس باغ پیامبر صلی الله علیه و آله را پرپر کردند! کدام سیلی بود که صورت تو را نیلی کرد؟ میخ در و پهلوی تو؟! علی علیه السلام دست و پا بسته روبه روی تو؟ آه! چه دردناک است زنی را مقابل چشمان همسرش کتک بزنند و زخم غیرتش را عمیق کنند و نمک بپاشند. خدایا! چه بر علی گذشت وقتی فاطمه علیه السلام را میان در و دیوار دید؟ «السلام علیک ایتها الصدیقة الشهیده» مخفیانه و غریبانه؛ امّا عاشقانه تو را دفن کردند. آن شب که علی علیه السلام با اشک خویش، شبانه تو را غسل داد و به خاک سپرد، حسن و حسین علیهم السلام می گریستند و زینب علیهاالسلام جای خالی تو را می نگریست و اشک از چشمانش سرازیر می شد.

 
امروز، اگرچه قرن ها از غروب آفتاب عفاف و ایمان گذشته است، امّا هنوز دل هزاران عاشق، در سوگ مادر، داغدارند و چشم ها، در جست وجوی مزار پنهان اوست، تا شاید دوباره نشان عشق علی علیه السلام را در یابند و دل دردناک خود را تسکین دهند.


حمید باقریان

مداحی کربلایی جواد مقدم شب دوم فاطمیه 91



  دانلود مداحی کربلایی جواد مقدم شب دوم فاطمیه 91

مدینه و یه مادری که بسته بار سفر(شور)

عنایت عجیب حضرت زهرا (سلام الله علیها) به جوان گناهکار(فایل صوتی)

داستان زیبا و تاثیرگذار اعتماد جوانی گناهکار به حضرت زهرا(سلام الله علیها)

تا انتها گوش کنید. مطمئن باشید انتهای ماجرا متفاوت از تصور شماست


نوع فایل: mp3 جوان.mp3 (3.20 مگابایت


http://www.askdin.com/gallery/images/3554/1_Zahra_by_wise_gfx.jpg

عبودیت و بندگى،فاطمه زهرا (سلام اللَّه علیها) را صدیقّه کرد

ارزش فاطمه‌ى زهرا (سلام‌اللَّه‌علیها) به عبودیت و بندگى خداست. اگر بندگى خدا در فاطمه‌ى زهرا (سلام‌اللَّه‌علیها) نبود، او صدیقه‌ى کبرى نبود.صدّیق یعنى چه؟ صدّیق کسى است که آنچه را مى‌اندیشد و مى‌گوید، صادقانه، در عمل آن را نشان دهد. هرچه این صدق بیشتر باشد، ارزش انسان بیشتر است؛ مى‌شود صدّیق؛ «اولئک مع الذین انعم اللَّه علیهم من النبیین و الصدیقین». «صدّیقین» پشت سر «نبیین»اند. این بزرگوار صدیقه کبرى است؛ یعنى برترین زن صدیق. این صدیق بودن به بندگى خداست. اگر بندگى خدا نمى‌کرد، صدّیقه‌ى کبرى نمى‌شد. اساس، بندگى خداست. نه فقط فاطمه‌ى زهرا (سلام‌اللَّه‌علیها)، بلکه پدر فاطمه هم - که مبدأ و سرچشمه‌ى فضائل همه‌ى معصومین اوست و امیرالمؤمنین و فاطمه‌ى زهرا (سلام‌اللَّه‌علیها) قطره‌هایى هستند از دریاى وجود پیغمبر - ارزشش پیش خدا به خاطر عبودیت است؛ «اشهد ان محمداً عبده و رسوله»؛ اول، عبودیت اوست؛ بعد رسالت او. اصلاً رسالت - این منصب والا - به او داده شد، به خاطر عبودیت؛ چون خدا صنیعِ دست و مخلوقِ خود را مى‌شناسد.مگر در زیارت حضرت زهرا عرض نمى‌کنیم: «امتحنک اللَّه الذى خلقک قبل ان یخلقک»؟ در علم خداى متعال معلوم است که عمل من و شما چیست

مقام معظم رهبری - 5/5/84

شهادت گل یاس

http://www.askdin.com/gallery/images/594/1_2_900130113741.jpg



شهادت گل یاس در کویر ناسپاس برهمه ی عاشقان و دلسوختگان اهل بیت علیهم السلام تسلیت باد.