هنوز ما به نبودنت راضی تریم


از تو گفتن ها
به تيراژ بي نهايت چاپ مي شود،
مي رود کتابخانه ها.
عمل کردن اما هنوز
در انبارهاي غفلت
خاک کج فهمي مي خورد!


سلام...اینجا هنوز زمین...
هنوز ما به نبودنت راضی تریم
هنوز جمعه ها را با شتاب بیشتری از سر میگذرانیم
اینجا هنوز وقتی دل میگیرد چشم ها اكراه دارند از باریدن
هنوز عطر یوسف برای ما قابل فهم نیست...
هنوز به مسافرهایمان میگوییم زود برگرد؛اماكسی به یاد بازگشت شما...
توای مسافر!چه كسی از زمین برای بازگشت تو دعا میكند؟
اصلا بگو چه كسی نبودن تو را می فهمد؟!
ای مسافر!كدامین كوچه از كوچه های زمین برای آمدن تو صاحب چشمان منتظری است كه هر روز؛نه فقط جمعه ها؛انتهای كوچه را به نظاره می نشیند؟!

تمام غصه ی ما بال و پر نداشتن است


تمام غصه ی ما بال و پر نداشتن است
ز رمز و راز پریدن خبر نداشتن است

در این قفس متولد شدیم و می میریم
طبیعت قفس عمر در نداشتن است

چگونه داغ دلش خون نباشد از غم عشق
که شرط داغ ندیدن جگر نداشتن است

طبیب حاذق بیمار زندگی مرگ است
علاج دردسر عمر سر نداشتن است

فقط نصیب شهیدان سرسپرده ی توست
سعادتی که شایسته ی سپر نداشتن است

برای شما آقای جمعه ها …

veladat h.mahdi(aj) 91

*************

منی که مایه ی ننگم به حد رسوایی

چگونه از تو خواهم که به دیدنم آیی

چو خویش یار تو دیدم به نیک فهمیدم

عزیز فاطمه ، مهدی ، چه قدر تنهایی؟!!

بی او...


آقاجان دلم گرفته است پس کی روز موعود میرسد
تاکی دعای ندبه بخوانیم برای آمدنت؟؟؟
نوکر رخ ارباب نبیند سخت است
شب گر رخ مهتاب نبیند سخت است
لب تشنه اگر آب نبیند سخت است
««اللهم عجل لولیک الفرج»»

آخرین جمعه سال...


آسمان غرق خیال است کجایی آقا؟

آخرین جمعه سال است کجایی آقا؟


یک نفس عاشق اگر بود زمین میفهمید

عاشقی بی تو محال است کجایی آقا؟



**اللهم عجل لولیک الفرج مولانا صاحب الزمان**


ظهور گل نرگس صلوات

در انتظار آمدن...

این روزها که میگذردهر روز

احساس میکنم که کسی در باد فریاد می زند

احساس میکنم که مرا  از عمق جاده های مه آلود

یک آشنای دور صدا میزند

آهنگ آشنای صدای او مثل عبور نوروز

مثل صدای آمدن روز است

آن روز ناگزیر که می آید

روزی که عابران خمیده

یک لحظه وقت داشته باشند تا سر بلند باشند

و آفتاب رادر آسمان ببینند

روزی که این قطار قدیمی در بستر موازی تکرار

یک لحظه بی نهایت توقف کند

تا چشمهای خسته خواب آلود از پشت پنجره

تصویر ابرها را در قاب

و طرح واژگون جنگل را در آب بنگرد

آن روز

پرواز دستهای صمیمی در جستجوی دوست آغاز می شود

روزی که روز تازه پرواز

روزی که نامه ها همه باز است

روزی که جای نامه و  مهر تمبر

بال کبوتری را  امضا کنیم

ای روزهای خوب که در راهید!

ای جاده های گمشده در مه!

ای روزهای سخت ادامه!

از پشت لحظه ها به در آیید!

ای روز آفتابی!

ای مثل چشم های خدا آبی!

ای روز آمدن!

ای مثل روز ،آمدنت روشن!

این روزها که میگذرد،هر روز

در انتظار آمدنت هستم!

اما با من بگو که آیا،من نیز

در روزگار آمدنت هستم ؟‌؟؟؟

خودت را بیاب...!





بود و منتظرش بودم

ندا آمد:خودت را بیاب...


آری،خودت را بیاب ای غروب کرده...

این تویی که در غیبت هستی و نمی توانی حضور خورشید را درک کنی...

پس طلوع کن...


طلوعی سبز از جنس نور و حضور...

هوا دلپذیر شد...

"بسم ربّ الشهدا و الصدیقین"

هنوز مانده تا آمدن عطر گل سوسن و یاسمن امّا...

امّا ما خمینی ندیده ها و خون دل نخورده ها، دلمان بدجور پر می کشد برای دلپذیر شدن هوا!

خمینیِ ما! امام ما! ابراهیم دوران!

این روزها هوای تهران...اصلاً همه جا، بدجور آلوده است و ما منتظریم تا تو بیایی و به هرم نفسهای پاکت، بعد از 34 سال باز هم هوای دلمان را دلپذیر کنی!

از خدا که پنهان نیست... از تو که روح خدایی چه پنهان؟!

نفسمان بریده در این هوا... ما مثل یکی یکدانه های شیمیاییت، مثل عبّاس های جان به کفت، شکیبا نیستیم. به ریزگردی نفسهایمان به شماره می افتد!

بگذریم... گلایه از خودمان است.

---------------------------

آن روز که تو مقتدرانه پا به هوای سرد و آلوده ی تهران گذاشتی و به کوری چشم شاه، زمستانمان بهار شد و هوایمان دلپذیر... جای ما خالی بود!

امروز امّا جای تو خالیست، بر صندلی سبز حسینه ی جماران و جای ما خالیتر... در صف مشتاقانت!

تو که نبودی، پرستوهای زیادی بازگشتند. بی سر... بی پا... بی پلاک... گمنام. به امید "خوش آمدید" شنیدن از زبان تو دل کنده بودند از خاک جنوب... وگرنه این خاکِ غریب که...!

آنها دل کنده بودند... امّا افسوس که تو زودتر دل کنده بودی...

فدای آن دل بزرگ تو که امیدت به دبستانیها بود! کاش بودی و می دیدی که دبستانیها آن روزها شده اند شهیدان امروز! احمدی روشن ها را می گویم...


مایی که آن روزها نبودیم، امروز دانشجوهای ساکتی شده ایم پشتِ صندلی های درس و مشقی بی حاصل!

بیا و استادی کن و روی تخته ی خالی کلاسمان بنویس:" تکلیف همگی ما خیلی سنگین است."


این نامه خیلی طولانی تر میشد اگر از 8 ماه دفاع مقدس 88 می نوشتم...همه ی آن 8ماه را همین بس که؛ دلمان لرزید امّا محکم تر در خاک این انقلاب ریشه زد...


یادت هست 12 بهمن 57، سرود"برخیزید! برخیزید! ای شهیدان راه خدا..." را؟!

سلام ما را به بقیة الله برسان و بگو:

این بچه ها نفسشان تنگ شده در هوای بی تو...

بگو؛ بیاید و تاریخ را تکرار کند... زیباتر...عظیمتر!

بگو؛ بیاید که ما هم "برخیزید! برخیزید!" بخوانیم و زنده شوند به دم مسیحایی او همه آنان که رفتند در هوایش!



آغاز امامت منجی عالم بشریت امام عصر(عج) مبارک...





آغاز امامت امام عصر(عج) بر تمامی شیعیان و منتظران حضرتش مبارک باد


سامره امشب تماشایی شده
جنت گل هـای زهرایی شده


لحظه لحظه، دسته دسته از فلک
همچو باران از سمـا بارد ملک


می زنند از شوق دائم بال و پر
در حضـور حجت ثانـی عشر

ملک هستی در یم شادی گم است
بعثت است این، یا غدیر دوم است


یوسف زهرا بـه دست داورش
می نهد تاج امـامت بـر سرش


عید «جاء الحـق» مبارک بر همه
خاصـه بـر سـادات آل فاطمه




دعا می کنم غرق باران شوی
چو بوی خوش یاس و ریحان شوی
چویاران مهدی شمارش کنند
دعا می کنم جزء یاران شوی


صدشاخه گل محمدي با صلوات
تقديم امام عسگري در عتبات
جز حضرت مهدي نبود نائب او
آغاز امامتش درود و صلوات

کـــاش صـاحــب برســد...

کاش صاحب برسد بنده به زنجیر کند

این جوانان همه را در ره خود پیر کند

هیچ کس کاش نباشد نگهش بر راهی

چشم بر در بُود و دلبر او دیر کند

کاش چشم گل زهرا به دل ما افتد

با نگاهش به دل غمزده تأثیر کند

کاش از روی ترحم گذرد بر دل من

خود بسازد دل ویرانه و تعمیر کند

کاش صاحب نفسی همدم این خسته شود

که ز گرمی لبش مسأله تغییر کند

چند سالی است که از هجر رخش می گِرییم

کاش با نیمه نگه از همه  تقدیر  کند

کاش با آن قلم عشق شبی نام مرا

در میان صُحُف فاطمه تحریر کند

کاش روزی بزند تکیه به دیوار حرم

با همان لحن علی نغمه تکبیر کند

کاش جز مجلس او جای دگر پا ننهم

تا فقط مجلس او جان مرا سیر کند