عکس نماینده مجلس ترکیه از حجاب زنان ایرانی


سی.ان.ان ترک نوشت: در این پلاکارد با مقایسه حجاب زنان ایران در سال 1960 و سال 2013 دو تصویر متفاوت از ایران دوران شاه و زمان حاضر را به نمایش گذاشته و در زیر آن نوشته است: ترکیه ایران نخواهد شد.

به تازگی ورود اولین نمایندگان محجبه به پارلمان ترکیه پس از 14 سال، نگرانی محافل لائیک در این کشور را به دنبال داشته است. طبق آمار رسمی دولت ترکیه، بیش از 60 درصد زنان ترکیه حجاب اسلامی دارند.






حجاب آسان؛ ارمغان «جلابیب» برای زنان ایرانی

زهرا کریمی- گروه اجتماعی رجانیوز: همیشه کوهپیمایی با چادر برایم سخت ترین کار دنیا بود، شاید بارها با چادرم زمین می خوردم ولی حاضر نبودم مثل خیلی از دوستانم آن را در کیفم گذاشته و به راهم ادامه دهم. بارها با خودم تصمیم گرفتم که دیگر به این کوهپیمایی های ماهانه در کنار دوستان خاتمه
دهم ولی نمی شد و نمی توانستم...


www.iran-stu.com


این کشمکش ها بین من و چادرم ادامه داشت تا اینکه یکروز جمعه در میانه راه چادرم به زیر پایم رفت و من محکم به زمین خوردم و کمی آنسوتر دختری با حجاب نامتعارف شروع به تمسخر من کرد و همین موضوع باعث شد تا مدتی کوهپیمایی را کنار بگذارم نه چادرم را! ولی تحریم کوهپیمایی در آن روزها باعث آشنایی من با «جلابیب» شد؛ چادری که حالا با آن به راحتی کوهپیمایی می کنم، پشت فرمان می نشینم، پسرم را در آغوش می گیرم و حتی صبح ها به راحتی به پیاده روی می روم و در پارک می دوم.مینا سرمدی امروز در پارک آنچنان از خاطره آشنایی اش با جلابیب برایم می گوید که دلم می خواهد یکی مثل این چادر داشته باشم! هم ظاهرش زیباست، هم حجابش کامل است، هم زییپی برای قرار دادن کیف پول و تلفن همراه دارد و ده ها ویژگی دیگر که در ادامه در گفتگو با معصومه کریمی زاده طراح جلابیب بدان اشاره می کنیم.معصومه کریمی زاده طراح جلابیب، کارشناس الهیات با گرایش ادیان و عرفان و مربی حفظ قرآن است. وی اصلا طراح لباس نبوده و قبل از طراحي جلابيب، چادر ديگري طراحي نكرده بوده ولی تا به امروز توانسته است 40 طرح در طراحی چادر جلابیب ارائه دهد.


ادامه نوشته

تلویزیون فرهنگی یا فرهنگ تلویزیونی

بسم الله الرحمن الرحیم

تلویزیون فرهنگی یا فرهنگ تلویزیونی

«برای چه تلویزیون نگاه می‌کنیم؟»

در مواجهه با این سوال چه جوابی می‌دهیم؟ تلویزیون را برای سرگرمی و اوقات فراغت نگاه می‌کنیم، تلویزیون را برای آموزش و یادگیری می‌بینیم یا هر دوی این‌ها؟

آنچه مسلم است این است که تلویزیون صرفا جنبه‌ی سرگرمی مطلق نداشته و آن‌ها که می‌گویند تلویزیون وسیله‌ی سرگرمی است یا خود را به خواب زده‌اند یا تا کنون به گفته‌ی خود فکر نکرده‌اند. البته در اینجا باید فراتر از این رفت و گفت کسانی که تلویزیون را وسیله‌ی آموزش می‌دانند نیز در اشتباه‌اند. مارشال مک لوهان که وی را به عنوان پدر علم رسانه می‌شناسند، در مقاله‌ای در خصوص آموزش در تلویزیون و سینما می‌نویسد:

«خصیصه‌ی بنیادی چنین آموزشی، در این دوره‌ی فردگرایی، تجزیه‌ی ماده و حتی زندگی به عوامل متشکله‌ی آن، به منظور تکثیر و تولید محصولات متحدالشکل به میزان دلخواه است. به همین نحو «انسان‌های متخصص هم به صورت عوامل متشکله ماشین عظیم اجتماعی درمی‌آیند». در چنین نظامی هدف آموزش و پرورش، تربیت متخصص است نه ترغیب جوانان به کشف و یادگیری.»

بدین ترتیب باید آموزش را از آنچه ما در مخیله‌ی خود به عنوان «تعلیم و تربیت» می‌شناسیم، جدا کنیم. تعلیم و تربیت همان چیزی است که در کودکی رو دفترهای خود آن را عبادت می‌خواندیم و حال با گفتن این مطلب می‌توان واضح‌تر به این امر پی برد که رسانه‌ی مک‌لوهان،‌ امری نیست که هدفی عبادی داشته باشد.

اما برگردیم به سوال خود، چرا به تلویزیون نگاه می‌کنیم؟ اگر فکر کنیم تلویزیون صرفا جنبه‌ای سرگرم کننده‌ دارد، پس آگاهی‌های جمعی توسط فیلم‌های مستند، اخبار و برنامه‌های تلویزیونی که ساعات بسیاری از برنامه‌ها را پر کرده است چیست؟ و چرا در جهان امروز، تلویزیون، رادیو و رسانه‌های جمعی را سلاح سرد می‌خوانند یا به آن لقب جنگ نرم داده‌اند؟

بدیهی است تلویزیون وسیله‌ای سرگرم کننده نیست. حتی اگر بخواهیم به برنامه‌های سرگرمی آن نیز نگاهی بیندازیم، جنبه‌ی «ارسال پیام» از فرستنده به مخاطب بیشتر است از یک سرگرمی برای پر کردن اوقات فراغت. باید با تاسف این مطلب را گفت که از آنجا که تلویزیون صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ما در آن سطح کیفی برای بررسی این امر نیست،‌ باید به نسخه‌های شبکه‌های خارجی یا ماهواره‌ای نگاهی کرد تا به ماهیت بیشتر این امر پی برد.

فیلم‌هایی که از شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان مانند فارسی1 پخش می‌شود، به زعم مخاطبین جذاب و دیدنی است، سرگرم‌کننده است و خصوصا به نظر می‌رسد، بینندگان خانم‌های خانه‌دار این شبکه‌ها بیشتر باشند. اگر محتوای پیام این برنامه‌ها واکاوی شوند، ماهیت آن را فقط در القای پیام توسط سازندگان آن می‌توان دید. پیام اکثر قریب به اتفاق آن، خیانت و خیانت در خانواده را شامل می‌شود.

تفاوت ماهوی برنامه‌هایی نظیر «آکادمی موسیقی گوگوش» با برنامه‌های تلویزیون خودمان در این است که تمام برنامه‌های شبکه‌های فارسی زبان یک هدف مشترک دارند و آن «تغییر فرهنگ» جامعه ایران است. تغییری که با همراه‌سازی مخاطب با شخصیتِ اصلی برنامه،‌ چه مجری، چه بازیگر و چه خواننده و ایجاد دغدغه در ذهن وی آغاز می‌گردد و این روند هم‌راه‌سازی چنان نرم و آرام انجام می‌گیرد که هدف پیام که تغییر فرهنگ باشد، در لایه‌های پنهان در ذهن مخاطب قرار می‌گیرد.

به همین دلیل است که اگر از کسی بپرسیم «آکادمی موسیقی گوگوش» چیست؟ می‌گوید یک مسابقه‌ی موسیقی که چند نفر در آن شرکت می‌کنند و یک نفر به عنوان برنده اعلام می‌شود و از همین رو برایش تعجب‌آمیز است که این برنامه را «دشمن» بخوانیم. چون ذهن مخاطب جامعه ما با «دشمن تا بن دندان مسلح»، «کافر حربی» و لغاتی این چنینی پر شده است و چون برنامه‌های شبکه‌های فارسی زبان، عاری از هرگونه افراط‌گرایی در القای پیام هستند، نه‌تنها قادر به تشخیص این امر نیست، بلکه با گفتن هدف تغییر فرهنگ توسط این شبکه‌ها، شما را به شک کردن در بدیهیات متهم می‌سازد.

باید پذیرفت که تلویزیون روی ادراک و فهم بشر امروزی اثر زیادی گذاشته است و جزء لاینفکی از زندگی مادی تمدن بشری امروز شده است. کودکان ما ساعات خویش را با برنامه‌های تلویزیون هماهنگ می‌کنند و والدین آنان حتی ساعت خواب خود را برای دیدن یک برنامه تلویزیونی به عقب می‌اندازند.

اگر بپذیریم تلویزیون، پیام است و پیام را طبق نظریه مک‌لوهان، رسانه درنظر بگیریم، تلویزیون را می‌شود جعبه‌ی جادویی تعریف فرهنگ برای مخاطب درنظر گرفت. جای تاسف است که بعد از گذشت سی و پنج سال از انقلاب اسلامی، هیچ یک از سینماگران و اهل تلویزیون فرهنگی مطابق با فرهنگ ملی و دینی ما عرضه نکرده‌اند و آنچه‌ امروز در تلویزیون ما پخش می‌شود، بار ناخودآگاه مخاطب را به خودبنیادی یا سوبژکتیویسم این امر سوق می‌دهد که فرهنگ غربی را بپذیرد. زیرا ماهیت برنامه‌های تلویزیونی ما اگر نگوییم بدتر از شبکه‌های فارسی زبان است، از آن کمتر نیست.

شماره‌ی بعدی و در ادامه‌ی این مطلب، به این می‌پردازیم که چرا برنامه‌های داخلی ما خود مروج فرهنگ غربی است.

مسیح مصطفوی، ماهنامه شماره 10 دشمن

آزادی از منظر شهید آوینی- 2

"آزادی"

انسانِ امروز بر یک "فریب عظیم" میزید و
 بزرگترین نشانه ی این حقیقت آن است که خود از این فریب غافل است؛ 

می انگارد که آزاد است، امّا از همه ی ادوار حیاتِ خویش دربندتر است؛
می انگارد که فکر روشنی دارد، امّا از همه ی ادوار حیاتِ خویش در ظلمت بیشتری گرفتار است!

آزادی در نفی همه ی تعلّقات است؛ جر تعلّق به حقیقت که عین ذات انسان است. 

وجود انسان در این تعلّق است که معنا می گیرد و بنابراین:

آزادی و اختیار انسان "تکلیف" اوست در قبال حقیقت،
 نه "حقّ" او برای ولنگاری از همه ی تعهّدات!

منبع: رستاخیز جان/ مقاله ی ادبیات آزاد یا متعهّد/ انتشارات واحه

صنعت سقط جنین درخدمت تجارت لوازم آرایشی و محصولات خوراکی

بسم الله الرحمن الرحیم

از آمار سقط جنین در غرب چه می­دانید؟ سقط جنین راهی برای درآمد زایی یا قانونی برای حمایت

از حقوق زنان؟ از تجارت لوازم آرایش در غرب تا چه اندازه خبر دارید؟ رابطه میان تجارت

 لوازم آرایش با صنعت سقط جنین چگونه است؟ آیا از استفاده جنین برای طعم دهنده­ های غذایی

 اطلاع دارید؟ برای پاسخگویی به سوالات فوق با گزارش زیر همراه شوید...




ادامه نوشته

اهل نفرین کردن نیستم

جناب آقای دکتر احمدی نژاد رئیس جمهور محترم

سلام علیکم. اینجانب نگار س...، فرزند یک کارگر خدماتی در یکی از ادارات دولتی هستم. حقوق پدر من پس از کم شدن کسورات، حدود ۵۰۰هزار تومن در ماه است. از سه ماه پیش به دلیل کمبود بودجه، اضافه کاری پدرم را قطع کرده اند و بازهم به دلیل کمبود بودجه، هنوز حقوق دیماه ایشان را هم نداده اند.

جناب آقای رئیس جمهور، پدرم برای اینکه جلوی مادرم و من خجالت نکشد، به هر کاری که درآمد حلالی داشته باشد دست می زند اما بازهم شبها که به خانه برمی گردد، نگاهش را از من می دزدد تا شرمندگی را در چهره اش نبینیم. عقب افتادن حقوق از یکطرف و گرانی عجیب و غریب اجناس از طرف دیگر، فشار را بر او زیاد کرده و از حرفهایی که اخیرا می زند؛ می ترسم نتواند این فشارها را تحمل کند.

جناب آقای احمدی نژاد، اخیرا خواندم دولت برای برگزاری همایشی برای جوانان در بندرعباس، میلیاردها تومان پرداخت کرده است. چطور دولت برای همایش چند میلیاردی، پول دارد ولی برای حقوق عقب افتاده پدر مستضعف من پول ندارد؟

جناب آقای رئیس جمهور، امسال بخاطر وضع مالی پدرم، نتوانستم برای مدرسه مانتو بخرم و با مانتویی شدیدا کهنه که برایم تنگ هم شده به مدرسه می روم. هفته گذشته بچه های مدرسه ما برای بازدید از موزه به اردو رفتند و من برای اینکه پدرم را بخاطر نداشتن پول شرکت در اردو، خجالت ندهم، آن روز را به بهانه ای در خانه ماندم و تا شب گریه کردم. باوجودی که اشکهایم را از مادرم پنهان کردم ولی ایشان متوجه گریه ام شد و زیر لب مدیران شرکت پدرم و مسئولان بالاتر را نفرین کرد.

جناب آقای احمدی نژاد، من اهل نفرین کردن نیستم ولی شما را به امام زمان که اینقدر نامش را می برید قسم می دهم به وجدان خود مراجعه کنید و ببینید صرف بودجه میلیاردی برای همایش جوانان در بندرعباس واجب تر بوده است یا پرداخت حقوق عقب افتاده امثال پدر من؟


منبع:http://alef.ir/vdcd9n0fjyt05k6.2a2y.html?179568

چهارمین شماره‌ی ماهنامه «دشمن» منتشر شد.

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارمین شماره‌ی ماهنامه «دشمن» منتشر شد.
مطالب این شماره:
بررسی بحران در سوریه (آتشفشان در دمشق)
زندگینامه شهید عماد مغنیه
اعتیاد در جامعه و اثار اخلاقی و روانی آن
نگاهی به شبکه من و تو1
نگاهی به فتنه‌ی حنین و تاریخ اسلام
نگاهی به اقتصاد مقاومتی
نقد فیلم یک خانواده محترم
بررسی بازی Batlle Field3
زندگینامه لوی اشکول یکی از سردمداران صهیونیست
معرفی بهاییت و وهابیت
قهرمان زن فلسطینی، شهید دلاله المغربی
معضلات دانشگاه
و 20 مطلب دیگر

نقدی بر فیلم یک خانواده محترم

بسم الله الرحمن الرحیم

به جرات می‌توان گفت «یک خانواده محترم» ساخته‌ی مسعود بخشی، فیلمی سراسر سیاه‌نمایی و دروغ‌پردازی از آنچه درون نظام جمهوری اسلامی ایران رخ داده است، می‌باشد.

یک خانواده‌ی محترم فیلمی در ژانر سیاسی اجتماعی است. فیلم نگاه تخریب‌گرایانه‌ای نسبت به حاکمیت جمهوری اسلامی ایران دارد. داستان فیلم این‌گونه آغاز می‌شود که جوان تحصیل‌کرده‌ی روشنفکری به نام آرش که در پاریس مشغول به تحصیل است، قصد بازگشت به ایران و دیدن مادر تنهایش که در شیراز زندگی می‌کند را دارد. پس از بازگشت به ایران، مسائلی پدید می‌آید که موجب یادآوری خاطرات دردناک دوران کودکیش ‌می‌شود. دورانی که در سکانس‌های متعدد آن‌چنان سیاه‌نمایی شده است که حتی بسیاری از مخالفان نظام جمهوری اسلامی هم به آن انتقاد کرده‌اند.

استاد دانشگاه مدت زیادی است در خارج درس خوانده و بعد از بیست و دو سال به کشورش بازگشته است. حال مشکلات بسیاری پیش‌رو دارد. از عدم مجوز برای چاپ کتابش تا ناتوانی در خروج از کشور به دلیل مشکلات نظام وظیفه.

روند کلی داستان فیلم از دوران کنونی به صورت فلاش‌بک به خاطرات تلخ روزهای زمان جنگ باز می‌گردد. روزهایی که در آن برادر بزرگترش شهید می‌شود و این صحنه با تظاهر دروغین پدر در لحظه‌ی شهادت وی ترسیم می‌شود. سپس به زمانی اشاره می‌کند که توزیع کوپن برنج تمام می‌شود و پدر درحالی به مردم از اتمام برنج خبر می‌دهد که صحنه‌ی بعدی به انبار آمده و در انبار پر از کیسه‌ی برنج فرزندانش را بخاطر پاره کردن کیسه‌ها کتک می‌زند و آخرین تصویر این سکانس به چهره امام در حال سخنرانی کات می‌خورد.

در صحنه‌های دیگر این فیلم، پدر شخصیتی بسیار تند و خشن، خشکه مقدس و ظاهرفریب را دارد، دزدیدن کالای مورد نیاز مردم در خانه و انبار کردن آن از کارهای عادی اوست و با حاکمیت نیز ارتباطی کامل دارد.

این تصاویر سعی در تطبیق ویرانی کشور در سال‌های جدید را با ویرانی بنیان خانواده‌ی انقلابی‌اش دارد. در ادامه‌ی فیلم شبکه‌ای مافیایی و قدرتمند که روابط مالی و اداری آن مبتنی بر فساد حکومتی است نشان داده می‌شود. برادر آرش شخصی است که با فضای دروغ و ریاکاری موجود در جامعه و سوءاستفاده از سهمیه‌ی خانواده‌ی شهید قدرتی بی‌بدل را برای خود دست و پا کرده است.

این فقط صحنه‌هایی از تصویرپردازی پدر است درحالی‌که در ادامه‌ی فیلم، زهره که نقش یک زن به‌ظاهر مذهبی را ایفا می‌کند، شکّاک است و بر روی نجس و پاکی حساسیت زیادی دارد. طوری‌که لیوان آب را چند بار پر و خالی می‌کند، هنگام شستن زمین به شدت مشغول سابیدن یک موازییک می‌شود و وقتی آرش از او یک لیوان آب می‌خواهد، اجازه حضور او به آشپزخانه را نمی‌دهد.

در سکانس دیگری هم آرش به او می گوید فرزندان خوبی داری، پاسخ می دهد «خدا از سر گناهانشان بگذرد.» سپس شب با صدای بلند نوار، قرآن می خواند. طوری‌که آرش و فرزندش بیدار می‌شوند.

صحنه‌های سیاه‌ یک خانواده‌ی محترم در خصوص مسئولینی که در فیلم به نمایش درمی‌آیند نیز وجود دارد و این‌ها همه سعی در تخریب جامعه‌ای را دارد که بحران‌زده از جنگ بوده و با دروغ و ریا رشد کرده. و مملو از صحنه‌هایی که امام مشغول سخنرانی و تحریک و تشویق به حضور در جنگ در بین مستمعین نوجوان است و نگرانی و ترس در چهره آن‌ها هویداست. سپس داستان این‌گونه است که صحنه‌هایی که رزمندگان از شرمنده بودن امام خود در حال گریه بودند، به جای صحنه نگرانی آنها از جنگ جاخورده است. صحنه ای از چند صف از رزمندگان نوجوان که با نگرانی و احساس ناامیدی، مشغول خواندن گروهی دعای فرج هستند.

سکانس‌ها آنقدر کثیف است که می‌توان تنفر کارگردان را نسبت به جریان اسلامی جامعه دانست و به نوعی این فیلم را یک نوع عقده‌گشایی از جامعه اسلامی دانست. فیلمی که می‌توان به راحتی آن را ضددین، ضد واقعیت و ضد ایران دانست.

نکته‌ی عجیب و قابل تامل این فیلم، مجوز گرفتن آن از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. مسئله‌ای که بعد از پخش آن در جشنواره فیلم کن با واکنش‌هایی همراه بود. آنچنان که بازتابی چون این سخن نادر طالب‌زاده پیرامون فیلم داشت که گفت: من ابتدا احساس کردم سازندگان این اثر فیلم را ساخته و فرار کرده اند. یعنی احساسم این بود که فیلم را ساختند و همانجا در پاریس مانده‌اند و به نوعی فرار کردند و به ایران برنگشتند.

طالب‌زاده در ادامه می‌گوید: پیشنهاد می‌کنم فیلم را با 1000 نفر از مردم از هر جناح و تفکر به نمایش بگذارید و ببنید آنها چه می گویند.

حال با بیان این مطلب می‌توان گفت در فضایی که دشمنان نظام جمهوری اسلامی ایران دست به تولید فیلم‌های ضد ایرانی و ضد اسلام می‌زنند، تولید این‌چنین فیلم‌هایی در فضای جامعه و آن هم با مجوز، خیانتی بزرگ است به کشور و آرمان‌های یک نظام و ملت. امید است که در آینده شامل تولید چنین فیلم‌هایی نباشیم.

یک سوال ساده از مسئولین...!!!

یک سوال…


یک سوال کوچیک ولی خیلی بزرگ از مسوئلین داشتم…
تا چه موقعی این مردم باید این گرانی ها رو تحمل کنن…صبر هم یک اندازه ایی دارد… من هم به عنوان یک آدم معمولی که در این جامعه هستم…
صحبت های مردم را میشنوم که چگونه اعتراض میکنند…یه چیز میگوییم شماها به دل نگیرید…حتما این مردم هم باید مانند کشور های دیگر دست به اعتراض و تظاهرات بزنند…
مگر همین مردم سطح پایین (از نظر مالی) نیستند که بیشترین آمار را در مسائل سیاسی و اجتماعی کشور دارند…نکند دوست دارید دفعه بعد کسی جایی نیاید…اینا هارو من نمیگیم …خود همین مردمی که بین شان هستم میگویند…
خودتون شاید براتان این گرانی ها مشکلی نباشد…الحمدالله وضعتان خیلی خوب است…به داد این مردم برسید که مردم در رنج هستند…
مگر امام خمینی(ره) نفرمودند که:شما خادم مردم هستید برای رفاهشان تلاش کنید..
مگر حضرت امام خامنه ای: این دهه رو با تکید فراوان به نام دهه عدالت نام گذاری نکردن…
کو عزیز کو…
خدا به ما پول و به شما مدیرت بهتر عطا کنه…
انشاالله…
————————————–
پیامبر اکرم (ص) :
هنگامی که به غیر عدالت حکم کنند، برکت ها از بین می روند.



منبع:مبارز

ارزنده ترین زینتِ زن حفظ حجاب است ...

ای زن به تو از فاطمه «س» اینگونه خطاب است؛

ارزنده ترین زینتِ زن حفظ حجاب است ...